اولین بار که احساس کردم در زندگی ام خلعی وجود دارد یک غروب دلگیر پاییزی بود.. مشغول تماشای سریال شرلوک هلمز بودم شرلوک پیپ می کشید و در اعماق ذهن من ...یک پیپ مرا فرا میخواند... از بخت خوش من بود که وارد سایت پاسارگادتاباک شدم و ساعت ها زیادی را به خواندن مقالات متعدد اختصاص دادم... به مرور با پدرپیپ ایران ماسترو رحیمی عزیز آشنا شدم و با پیپ های ساخته شده به دستان با تجربه شان لحظات شاد و غمگین زندگی ام را گذراندم.. اکنون نزدیک به 10 سال از آن روز ها میگذرد و من تمام دانش هر چند محدود خود را مدیون مرد خستگی ناپذیری میدانم که سالهاست برای ارتقای فرهنگ تدخین صحیح تلاش میکند کسی که با وجود حسادت ها و تهدید های فراوان هر روز قدرتمند تر و قوی در در صحنه حاضر میشود 15 سال پیش پاسارگادتاباک یک جوانه ی کوچک در ذهن ماسترو رحیمی بود اما امروز آن جوانه یک جنگل شده! روز 2وم-فروردین... روز تولد شما ، روز-تولد-پیپ-ایرانی ...فرخنده و مبارک باد متن:هرکول انجمن پیپ اجرا :خانم شیوا صالحی