00:00 خوانش ابیات غزل ۴۹۰ از حافظ 02:51 در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی شرط سلوک عرفانی پاکبازی و عدم تعلق است 05:55 دل که آیینه‌ی شاهی‌ست غباری دارد از خدا می‌طلبم صحبت روشن‌رایی سلوک بدون مرشد و رفیق راه دشوار است اشاره به یک رباعی از ابوسعید ابوالخیر و بخشی از فیه ما‌ فیه مولانا 10:57 کرده‌ام توبه به دست صنم باده‌فروش که دگر می نخورم بی رخ بزم‌آرایی طنز ملیح حافظی در خدمت نقد اجتماعی و دینی 19:25 نرگس ار لاف زد از شیوه‌ی چشم تو مرنج نروند اهل نظر از پی نابینایی تصویری شاعرانه و زیبا برای بیان مفهوم حقیقت و مجاز 27:45 شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی عاشق شیدا و عارف وارسته سرسخن گفتن ندارند 29:52 جوی‌ها بسته‌ام از دیده به دامان که مگر در کنارم بنشانند سهی‌بالایی 31:10 کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست گشت هر گوشه‌ی چشم از غم دل دریایی 34:50 سخن غیر مگو با من معشوقه‌پرست کز وی و جام می‌ام نیست به کس پروایی همه‌ی فکر و ذکر عاشق معشوق است 35:50 این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت بر در میکده‌ای با دف و نی ترسا

حافظ شعر غزل عارفانه توبه

6 ماه پیش در دسته بندی هنری مدت زمان 38:38