اين قطعه مربوط به مراسم عزاداری ظهر عاشورا ماه محرّم در سال 1403 مىباشد كه در هیأت رایةالعباس (علیهالسّلام) اجرا شده است. براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، میتوانید به پايگاه اطلاعرسانی فطرس مراجعه نمایید. متن شعر: ای خستهی لب تشنهی از حال رفته رفتی و بعد از رفتنت، خلخال رفته رفتی، ندیدی خواهر پردهنشینت مانند حیدر در دل جنجال رفته از مرکبت پیداست، زخم بیشمارت خون تو تا زیر گلو از یال رفته طوری شکستم در همین یکساعت انگار از عمر بیتو بودنم، یکسال رفته من ماندم و یکلشکر و دنیایی از غم بعد از تو، اوقاتم بر این منوال رفته یکماه ششماهه به پشت خیمه، دفن است برخیز که دشمن به استهلال رفته رفتند طفلان پابرهنه بین صحرا خار مغیلان هم به استقبال رفته بیهوش نه؛ یکعدّه دختر، مرده بودند معلوم شد، حالا که قیل و قال رفته از رنگ و رووها میتوان فهمید این را در این هیاهو، چهکسی گودال رفته تیر آمد به سینهاش برخورد حضرت شاه از فرس افتاد بین گرد و غبار در مقتل تشنهلب بود؛ از نفس افتاد خواهر شاه، داشت از رووی تل روضهها را یکییکی میدید داشت ارباب، دستوپا میزد لشکر