پسرا هم اومدن تو باغ میخواستم ازشون فاصله بگیریم ولی انگار اونا هی نزدیک تر میومدن که شروع کردیم به دویدن . ا/د وقتی سه گفتم برو تو انبار ... ا/د که داشت نفش نفس میزد گفت باشه ... یک ....دو ....سه ا/د رو هول دادم تو انبار و خودمم کنارش وایسادم ا/د:فکر کنم گممون کردن +الان میرم سرک میکشم *صورتم رو برگردوندم که ببینم رفتن یا نه ولی با صورت جیمین مواجه شدم دستمو محکم فشار دادم دست ا/د رو گرفتم +چرا دنبالمون کردی؟ -چون نمیخوام از پیش دختر داییم جوم بخورم +الانم داری همین کار رو میکنی مثلا تو برادر عروسی ، اونوقت بین بچه ها میپلکی -جیمین موهامو تو دستاش گرفت و فشار داد و همراه خودش کشید +هی دیونه موهامو ول کن ، ولم کن ، موهام خراب شد جیمین ...اههه ...تو با این کارتت....اههه ...داری عروسی رو خراببببب اببب ...اییی...میکنی *موهامو ول کرد و دستاشو کرد تو جیبش با اون دستش موهامو یکم درست کرد و مچ دستم رو گرفت و با خودش کشوند ... پشتم رو دیدم که ا/د با اون پسره داره حال میکنه سرمو برگردوندم ... جیمین خیلی سرش شلوغ بود ولی هرجا میرفت دست منم میکشید و با

تصور تصور کن جیمین تصور کن جیمین بی تی اس

6 ماه پیش در دسته بندی متفرقه مدت زمان 00:06