تصور کن جیمین Terrible lover جیمین نه ...نه تو متوجه نیستی ...اون وسیله که توی دستته واقا خطرناکه .اونو بندازش دور ...خواهش میکنم جیمین:ا/ت بله ا/ت بله ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتتت بلههههههههههههههههههههههههههههه .... ا/ت حالت خوبه چرا توخواب جیغ میزنی ا/ت:مامان تویی ...ترسیدم .فکر کردم ... ا/م:فکر کردی چی ؟ ا/ت:هیچی .ولش.مهم نیست من برم صورتم رو بشورم ا/م: باشه فقد زود بیا برای صبحانه ..................... خدای من این چه خوابی بود که دیدم ...بعد ازشستن صورتم توی رراهرو جیمین رو دیدم که روی نیمکت نشسته .من موندم که چطور از جلوش رد بشم . بهتره بدعم ...اره فکر خوبه میخواستم بدوم و سریع از جلوی چشماش دور شم ولی دیدم جلوم ظاهر شد و شرم با سینش برخورد کرد جیمین:حواست کجاس ا/ت:ولی تو جلوم ظاهر شدی یهو حس کردم داره به رونام دست میزنه که جیغ کشیدم و ز اونجا جیم زدم ........... موقع صبحانه متوجه نگاه هاش رو خودم شدمولی توجهی بهشون نکردم ..دیگه داشتم کلافه میشدم این واقعا مسخره بود که من تنها نوه باشم که انقد سنش کمه بعد صبحانه از جام بلند شدم و رفتم تو اتاقم ا/د پیام داده بود انگار

تصور کن تصور کن جیمین Terrible lover جیمین بی تی اس

5 ماه پیش در دسته بندی متفرقه مدت زمان 00:11