پیتر گرینوی ۱۹۷۵ من به شکلی وحشتزده پیگیر آماری بودم که از آفریقای جنوبی بیرون میآمد. زندانیان سیاسی با بهانههایی واهی از پنجرهها به بیرون پرتاب میشدند. مثلا میگفتند روی قالب صابون لیز خورده یا پنجره را با در اشتباه گرفته و از این دست بهانهها. من داستانی تخیلی نوشتم و سعی کردم تمامی دلایلی را که ممکن است به خاطرش یک نفر از پنجرهای به بیرون پرت شود پیدا کنم و آن را در سه دقیقه و نیم خلاصه کنم و به کنایه، این حقایق هولناک را در تضاد با مناظری زیبا قرار دهم. فکر میکنم این فیلم تمام کارهایی که بعد از آن انجام دادهام را خلاصه میکند. دربارهی آمار است، التقاطگراست، از مناظر استفاده غنایی کرده و دربارهی مرگ است. چهار ویژگی که تا کنون با من باقی ماندهاند. از مصاحبهی گرینوی دربارهی فیلم پنجرهها.