عنوان: (گزیدهای از قسمت هشتم فصل سوم) -تا شب خبری از من نمیشود، خانواده پیگیری میکنند کلانتری، اورژانس، بیمارستان همهجا استعلام میگیرند، هیچ جا خبری از میلاد دولت آبادی وجود نداشته. پدر زنم میبینه دخترش خیلی ناراحت هست میگوید: فکر میکنم تنها کسی که میشه احتمال داد یک مریض در بیمارستان باهنر باشه. زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۳-قسمت-۸ میلاد-دولتآبادی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon