مرینت داست با مانون بازی میکرد ، مرینت عروسک درست کرده بود ، عروسک دختر کفشدوزکی ، گربه سیاه ، راجر پلیس ، بانو وای فای و طراح شرور ، مرینت گفت خب ابر شرور ها چی میخوان ؟ مانون گفت میخوان برنده بشن ، مرینت گفت آها ، خب برای چی ؟ مانون گفت نمیدونم ، مرینت میگه خب بزار بهت بگم ، بانو وای فای میخواست هویت دختر کفشدوزکی رو فاش کنه طراح شرور هم میخواست از دختری که اذیتش کرده بود انتقام بگیره بعدشم که راجر پلیس ، اما ارباب شرارت بود که بهشون قدرت داد تا معجزگر هاشونو بیارن درواقع قدرت هاشونو ، مانون گفت و اگه اونا رو بگیره چه اتفاقی میوفته ؟ مرینت گفت شرورا برنده میشن ، مانون میگه فهمیدم شرورا چی میخوان اونا قدرتاشونو میخوان ، مرینت و مانون باهم بازی میکنن و مرینت میبره و میگه دختر کفشدوزکی و گربه سیاه برنده شدن ، مانون میگه قبول نیست ، همیشه تو برنده میشی ، بعدش گریه میکنه ، مرینت میگه دختر کفشدوزکی و گربه سیاهن که همیشه برنده میشن اونا ابرقهرمانن ، مانون میگه ولی تو هیچوقت نمیزاری با کفشدوزک و گربه سیاه بازی کنم ، مرینت میگه البته که میتونی ، حتی میتونی به انتخاب خودت بازی کنی ، مانون میخو