در شهر نیویورک، یک مرد عادی به نام پیتر پارکر زندگی میکرد. او یک دانشجوی دانشگاه بود و همچنین یک عکاس حرفهای بود. اما چیزی که از دیدگاه دیگران مخصوص او بود، تواناییاش بود که به شکلهای مختلف به دنبال عدالت و صلح در شهرش میگشت. روزی که پیتر در حال عبور از خیابان بود، چشم به چشم با یک عنکبوت عظیم رنگارنگ خورد. این عنکبوت به طور ناگهانی روی دست پیتر نشست و چند لحظه بعد، از بین رفت. پس از آن لحظات، پیتر تغییرات جالب و قدرتمند در خود حس کرد. پس از آن روز، پیتر پیدا کرد که تواناییهای جدید و فوق العادهای در خود دارد. او قادر بود با سرعت فوق العاده حول شهر حرکت کند، دارای قابلیت پرواز و همچنین توانایی استفاده از تار عنکبوت برای نجات مظلومین. پس از آن روز، پيتَر کاملاً تغيير يافت و به يك قهرمان جديد با نام "اسپایدر من" تبديل شده بود. اكنون با استفاده از قابليت هاي جديدي که به وسيلۀ آن عنكبوت سحابی به وجود آمده بود، در جستجوي صلح و عَـَّـْْْْعَالَة در شەەروە خود بود.