گرین ها برای یک شب چیزهای بی اهمیت در کافه گلوریا هستند، اما کریکت فکر نمی کند که دانش هوشمندانه ای داشته باشد. او به عمق ذهن خود نفوذ می کند اما معتقد است که نتوانسته چیزی پیدا کند. وقتی کافه زیر آب می‌رود، کریکت از دانش خود برای نجات همه استفاده می‌کند و در پایان به سؤال پاسخ می‌دهد و ثابت می‌کند که چیزهایی را می‌داند.