امین بانی ثانیه ها Amin Bani Sanieha اینجا یکی هست که هر ثانیه خوابت رو میبینه تو چشم تقویم با نبض ساعت منتظر میشینه همیشه اون که کرده سکوت دستتو میخونه درد لحظه رو کسی میفهمه که منتظر میمونه از وقتی تو رفتی شب حالم و پرسید شاید اگه تو برگردی بشه از چیزی نترسید بشه قدر این ثانیه هارو کناره تو فهمید شاید اگه تو برگردی بشه از چیزی نترسید بشه قدر این ثانیه هارو کناره تو فهمید بعد تو برام لحن جاده ها صادقانه تر بود هر مسافری که از راه رسید از تو بیخبر بود من ساعتارو بیدار نکردم خوابت و ببینم اون لحظه هارو روشن گذاشتم تا منتظر بشینم از وقتی تو رفتی شب حالم و پرسید شاید اگه تو برگردی بشه از چیزی نترسید بشه قدر این ثانیه هارو کناره تو فهمید