عنوان: (گزیدهای از قسمت شانزدهم فصل دوم) -در سال ۹۴ توفیق داشتم در معیت دوستان سوریه به عنوان مدافع حرم حضور پیدا کنم، بر هر گروهی مأموریتی محوّل شده بود و هرکس در پی مأموریت خود بود، منم رفتم دنبال ماموریت خودم. یک تلّی که نسبت به عوارض دیگر بلندتر بود، محل استقرار من آنجا بود که به سمت تپه حرکت کردم ۲۰۰یا ۲۵۰ متر مانده بود برسم یک انفجاری بالای تپه احساس کردم گرد و خاکی بلند شد پیش خودم گفتم خدا رحم کند... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۲-قسمت-۱۶ محمود-شاهی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon