امین رفیعی زمان کنار تو Amin Rafiee Zaman Kenare To ونقدر که من تورو میخوام هیشکیو دوس ندارم توو فکر رفتنی ، من بیقرارم... کنارت دقیقه های زندگیم زود سپری میشه وقتی با توام زمان کنار تو خیلی سریع میشه چه جوری بگم چیزیم نیست غیر تو کسی توو زندگیم نیست برگرد... ، این همه دوری ازت چشمامو تَر کرد برگرد... ، قَدِ یه عمر شد و قلبم بی تو سَر کرد به یاد تو نور اتاقمو کم میکنم پیرهنتو تنم میکنم خونه رو پُرِ غم میکنم ، به یادت . . . تو داری ولم میکنی بد داری با خودت و دلم میکنی... هر کاری کردم بمونی هر کاری واسه اینکه برم میکنی چند سال دیگه این موقع رو یادت میاد اون صورت و چشمِ تَرو یادت میاد اونی که ازم میگذری درکش کنی اون موقع برام حاضری ترکش کنی چند سال دیگه این موقع رو یادت میاد اون صورت و چشمِ تَرو یادت میاد اونی که ازم میگذری درکش کنی اون موقع برام حاضری ترکش کنی نمی خوام بَدتو بگم ، ولی عادلانه نبود رفتی و دل من خیلی قانع نبود نه یادداشتی... ، کنار خوبیات بدیَم زیاد داشتی به جای این همه دلتنگی تو و خواهش صد دفعه گفتم دیگه نمی خوامش و دلم سنگ شد... باز دلم طاقت نیاورد و برات تنگ ش