عنوان: (گزیده‌ای از قسمت پنجم فصل سوم) -وقتی اینها را دیدم باید برمی گشتم، دوباره محیط بیمارستان اتاقی که بستری بودم دیدم مایعی وارد گلویم می‌کنند و من بالا آوردم سیاه رنگ بود، مرتب پشت من می‌زدند و تلاش می‌کنند که حالم خوب شود به اندازه چشم بر هم زدنی وارد جسمم شدم... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۳-قسمت-۵ مریم-قربان‌تنهایی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon