عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و سوم فصل دوم) -دیدم در منطقه فکه هستم جایی که طاهر آنجا شهید شده بود، جنگ‌ تمام شده بود. ادوات نظامی همه جا پخش بود و شهداء تعدادی در کانال بودند و تعدادی بیرون کانال. شهادت طاهر را هم به طور زنده دیدم. -محیط بزرگی دیدم که ساختمان در قسمت شمالیش که تقریباً ۸۰-۷۰ سانت تا یک متر از زمین برجسته‌تر بود، طاهر را دیدم از ساختمان خارج شد و به صورت کامل دیدمش مثل همان موقع همان سن که شهید شده بود، به من خنده زد و به سمتم آمد... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۲-قسمت-۳۳ مجتبی-اسلامی‌فر تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon