عنوان: (گزیدهای از قسمت بیستم فصل چهارم) -مرتب برام یادآوری میشه که باید به داد یتیم و مظلوم برسیم تا انشاالله آقا بیاد -مدتی بود از اون لحظه که برگشته بودم نمیگفتم نذر امام زمانه، همینجوری میرفتیم سرکشی مردم و میدادیم بهشون، مدتی بعد تو عالم خواب همون سیدالسادات اومد تشر زد به خیلی تندی که: آقا چرا نمیگی نذر امام زمان سلاماللهعلیه است؟ مگه نگفتم؟ وقتی که بگی فرج اولاد ما نزدیک میشه گفتم: آقا چشم، دیگه حالا چندین ساله که یادم نمیره... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۴-قسمت-۲۰ محمد-حسن-حکیمیان تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon