عنوان: (گزیدهای از قسمت بیست و چهارم فصل چهارم) ۱۷ خرداد سال ۱۳۸۰ ساعت بین ۹ یا ۱۰ شب، بعد از اینکه دور هم جمع شدیم و قرار شد شام حاضر کنیم. صاحبخانه ما همسایهمان بود و آشپزخانه برای استفاده مشترک بود و همسایهمان آن شب مهمان داشتند، برای همین من از مادرم خواهش کردم برای تهیه شام به آشپزخانه نرویم و داخل حریم منزلشان نشویم بهتر است و غذا را روی چراغ علاءالدین گرم کنیم. به محض اینکه چراغ را روشن کردم، مقداری آتش داخل محفظه را گرفت و از آنجایی که ممکن بود آتش بیشتر شود من خودم اقدام کردم برای بُردن چراغ به بیرون. چراغ را از پایین گرفتم و به سمت درب رفتم... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۴-قسمت-۲۴ محسن-اسکندری تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon