محسن چاوشی - تنهاترین Mohsen Chavoshi - Tanhatarin نفس تو سینهی محراب حبسه هوا بغضش گرفته ابر خستهس کی از دنیا دلش انقدر خونه که حتی صبرشم از صبر خستهس کدوم خورشید از اینجا گذشته که رنگ از روی هر کوهی پریده کی بازم دردشو با چاه گفته کی انقدر بار تنهایی کشیده با اینکه سوگوار و بیقراری محاله پیش غم از پا بیفتی دلت میلرزه چون هر لحظه باید به یاد غربت زهرا بیفتی حبیب عاشقا و دردمندا شنیدم هیچ دردی بیدوا نیست تو هم درمونی و هم درد ای مرد کسی با دردت اما آشنا نیست شکمسیرا بدا دنیاپرستا به حقت زیر تیغ ذوالفقارن به شوق دیدنت اما هنوزم یتیما شب به شب چشمانتظارن شعر: حسین صفا