داستان طوطی و بازرگان دردانهی داستانهای مثنوی است. در میان پدیدههای خلقت، انسانها و دستسازههای بشر همواره تعدادی خاص و بیبدیل بودهاند! انسانهای خاص مثل مولانا و حافظ و انیشتین و هگل و . . . بسیاری دیگر بزرگانی که از دیگران متمایز شدهاند و نام و آثارشان شهرهی عام خاص بوده است. در بین آثار بشری هم مثلا در مکتوبات نویسندگان و شاعران همیشه آثاری بودهاند که از نظر سطح زبان و یا اندیشههای مکتوم در آنها از دیگر آثار شاعر یا نویسنده بالاتر هستند و چون لولو شاهواری در بین دیگر آثار ادبی در حال درخشش هستند. در بین داستانهای مثنوی معنوی هم حتما این اختلاف سطح وجود دارد؛ اگر چه من نمیتوانم بگویم کدامیک از این داستانها از داستانهای دیگر ضعیفتر هستند؛ اما میتوانم تعدادی از داستانهای مثنوی را بر قلهی ارزشمندی بنشانم. داستانهایی مثل پیر چنگی، دقوقی، موسی و شبان، فیل در تاریکی و داستان چهارکس که در خرید انگور اختلاف کردند، از بین داستانهای مثنوی مقبولیت عامتری دارند. حال این که دلیل این مقبولیت چیست؟ شاید هیچگاه به دقت ندانیم! شاید در عمومیت نکاتی است که در داستان به آن پرد