اقای محترم ایشون تقریبا ۳ روزه هیچ تغیری نکردن اگه تا فردا هم تغیری نداشتن مجبور میشیم دستگاه هارو جدا میکنیم با این حرفش بغض گلوم رو پر کرد دلم میخواست دکتر رو ریز ریز کنم از اتاق اومدم بیرون نشستم رو راه پله کلی با خودم حرف زدم اون باید خوب بشه داخل همین یه روز من به هوشش میارم دکتر گفت این یه خواب مصنوعی هست باید باهاش حرف بزنم من خوبش میکنم رفتم یه آب زدم به صورتم ادامه داخل کامنت

رمان نبض عشق

1 سال پیش در دسته بندی سرگرمی مدت زمان 00:15