من دلم را که میتپد برای تو ـ گرچه گمراه ـ دوست میدارم با تو معدود خندههایم را ـ گرچه کوتاه ـ دوست میدارم چشم خود را که دیده بود تو را، دست خود را که چیده بود تو را پای خود را که مدتی شده بود با تو همراه، دوست میدارم تو عیار محبتم شدهای، دوستت دوست، دشمنت دشمن هرکسی را که دوست میداری، ناخودآگاه دوست میدارم مهدی-شهابی محمد-خوش-بین