عنوان: (گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل چهارم) زمستان سال ۱۳۹۴ روز شنبه قرار بود همایشی شرکت کنم ذهنم کامل درگیر آن همایش بود. همانطور که سر جایم دراز کشیده بودم، حس کردم روی شکمم گرمایی هست. گرمایی غیرطبیعی که این گرما یکدفعه پخش شد زیر دندههایم و آرام آرام بالا میآمد. حس کردم نیرو یا فشاری از سمت پهلوهایم دندههایم را فشار میدهد... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۴-قسمت-۲۶ زهره-ابراهیمی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon