عنوان: (گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل چهارم) یک پایی را دیدم سفید و نورانی ولی با نگاه کردن به آن میدانستم پای یک انسان نیست، اولین درک من از دیدن پا از پنجه تا پاشنهاش بود که روی شکم من داشت فشار میآورد، (با پنجه پا روی شکمم را فشار میداد) همان لحظه گفتم پس بخاطر این پا بود که گرما احساس میکردم... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۴-قسمت-۲۶ زهره-ابراهیمی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon