عنوان: (گزیدهای از قسمت بیست و ششم فصل چهارم) گرما به گوشهایم رسید، یک لحظه صداهای موجود اطرافم متوقف شد! انگار مانعی روی گوشهایم بود و این مانع برداشته شد و به جایش نمیدانم چه بگویم؛ ندا، صدا یا نوا بود، نجوا مانندی که جدید هست ولی گویا ناآشنا نیست، قبلا جایی شنیده باشم شبیه خاطره خییییلی خییییلی دور، این صدا شبیه به کلمات قرآنی بود و قابل فهم... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۴-قسمت-۲۶ زهره-ابراهیمی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon