عنوان: (گزیدهای از قسمت سی و یکم فصل چهارم) یه جایی دیدم که افرادی هستند که انگار عذاب میشند. خیلی موارد بود ولی من دو موردش رو اشاره میکنم: یه آقایی رو دیدم که میشناختمش، ایشون یه فضولاتی جلوش بود این فضولات رو میخورد، فضولات وقتی داخل شکمش میشد بصورت آتش گداخته و انفجار رخ میداد و وقتی انفجار رخ میداد دوباره اون فضولات بیرون ریخته میشد و این امر تکرار میشد. نفر بعدی هم یه خانمی بود، ایشون هم یه دونه سنگ بزرگ پشتش با یه سنگ دیگه کوبیده شده بود با یه میخ سنگی... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۴-قسمت-۳۱ خدیجه-مبینی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon