دختر عاشق افغانستانی و طالبان | اسید خوردن در سوگ همسر | حکومت طالبان | داستان های واقعی پزشکی | طالبان جنایتکار | داستان واقعی داستان امروز ما درباره دختر 25 ساله افغانستانی به اسم مریم هستش به همین جهت درود میفرستم به همزبانان عزیز افغانستانی داستان برمیگرده به ازدواج مریم و محمد در افغانستان محمد از نیروهای امنیتی دولت افغانستان بوده که بعد از تصرف افغانستان توسط طالبان، محمد دستگیر میشه اما مریم فرار میکنه و به تهران میاد بیقراری های مریم و پیگیری هاش برای آزادی و یا حتی دیدن محمد جواب نمیده مریم تعریف میکرد که هر روز تو دفترش با محمد حرف میزده که اگ ی روز محمد ازاد بشه تموم حرفاشو نشونش بده اما... دختر عاشق افغانستانی و طالبان | اسید خوردن در سوگ همسر | حکومت طالبان | داستان های واقعی پزشکی | طالبان جنایتکار | داستان واقعی دختر عاشق افغانستانی و طالبان | اسید خوردن در سوگ همسر | حکومت طالبان | داستان های واقعی پزشکی | طالبان جنایتکار | داستان واقعی سپهر هستم، بیهوشی اتاق عمل یکی از بیمارستان های تهران ما بیهوشی ها آخرین نگهبانان دیوار زندگی هستیم هر بیمار یک داستان دارد ا