عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و یکم فصل اول) -جسمم را دیدم که انگار مثل لباسی بود که جدا شد به خانواده‌م هم که متعلق نیستم، پذیرش کردم تسلیم شدم همراه با آن پذیرش خودم را سپردم -یک‌ صدای غُرّش یا صوت کسری از ثانیه از آن عبور کردم و جمع شدم رو به بالا. زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-ا-قسمت-۳۱ لیلی-جلیلیان تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon