خواننده: ناصر عبداللهی شاعر: محمدعلی بهمنی آلبوم: حقیقت دارد با همه‌ی بی‌سر و سامانی‌ام، باز به دنبال پریشانی‌ام! طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست، در پی ویران شدنی آنی‌ام! در پی ویران شدنی آنی‌ام! آمده‌ام بلکه نگاهم کنی! عاشق آن، لحظه‌ی طوفانی‌ام! دلخوش گرمای کسی نیستم، آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام! آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام! آمده‌ام با عطش سال‌ها! تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام! ماهی برگشته ز دریا شدم! تا که بگیری و بمیرانی‌ام! آمده‌ام با عطش سال‌ها! تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام! ماهی برگشته ز دریا شدم! تا که بگیری و بمیرانی‌ام! خوب‌ترین حادثه می‌دانمت! خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟! حرف بزن، ابر مرا باز کن دیر زمانی است که بارانی‌ام! حرف بزن حرف بزن، سال‌هاست تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام!