اوهوم اون منم اونم بچه فامیل از پشت حمله کردن و گرفتن بچه فامیل* برندش به کمد* حالا وقت اذیت کرده ولی متاسفانه بچه فامیل به هوش میاد چشماشو نیمه واز میکنه* و کامل واز میکنه* منو میبینه که چاقو دستمه* جیغ میزنه و در اخر گریه میکنه* من:خفه شو! ولی به حرفم گوش نمیده فرو کردن چاقو توی قلبش* و مردن* من:هیسسس