یامان: این نمیتونه اتفاق بیفته.امان نداره ندیم: الان آماده باش برای انفجار خشم. دادوفریاد میکنه، همه چیز رو نابود میکنه ،عصبانی میشه دیگه حتی نمیخواد صورتت رو ببینه چونکه یامان اینجوری دوست داره( منظورش اینه که اگه کسی رو دوست داشته باشه اینکار رو میکنه وقتی از دستش میده) نانا: ازت متنفرم یامان: تو چرا اینجایی ؟ تو باید پیش یوسف باشی.باید به اون رسیدگی کنی نه چیزای دیگه. یا پای قولی که بهش دادی میمونی یا اگه نمیتونی ول کن و برو نانا: دلیل این خشمش دوست داشتن منه ؟ عایشه: وایستا ، پلیس فرید: تو اینجا چیکار داری؟ عایشه: فریدددد یامان: نترس ،اعتراف کن دیگه. خشمت برای اون نیست برای خودته .چونکه اونو دوست داری