~درود حالتی از تیمارستان را در زندگی خودم احساس می‌کنم. بی‌گناه و در عین حال خطاکار، نه در یک سلول، بلکه در این شهر زندانی ‌ام! -نامه فرانتس کافکا به فلیسه پس از قرن ها....‌ :)))))))))) بخشی از موزیک- آیا روزی میتونم آزاد بشم و از محدودیت ها فراتر برم؟ کسی نمیدونه.! من رو ببر به خونه ای که بهش تعلق دارم. نمی تونم بیش تر از این تحمل کنم ولی من همینطور میدوییدم (فرار میکردم) برای یه جای امن برای سقوط :((((((((((( من؟- خب بالاخره بعد از یک ماه رخی نشون دادم سر ساختش دستانم را در بین تپ تپ کلید های کیبورد گم کردم ، چشمانم را به آن مستطیلی و چهارگوشه مانیتور سپردم و در نهایت گسسدگی را در اعماق وجود حس کردم ...(همون پاره شدم خودمونه یکم ادبی تر)... رشته کامپیوتر الان باید سر کداش باشه نشسته چرت و پرت ادبی میگه موزیک ویدیو انیمیت میکنه حس میکنم خیلی وقته گم شدم این منه جدید بشدت ناآشناست:) نمیدونم چقد روش وقت گذاشتم یا به چه دلیلی هنوز انیمیت و... کنار نزاشتم ولی خوب,,,, امیدوارم ب دل بشینه~ :)))))))))))) توضیح- قرار نبود مشقت کل ویدیو بیوفته گردن تنها یک کاراکتر ولی مثل اینکه همیشه قرار نیس