چرخه‌ی مسموم ذهن خودشناسی مهمترین محور مورد نظر عارفان بزرگ از جمله مولاناست و بنابر این تمام موضوعاتی که در آثار این بزرگان مطرح می‌شود یا پیرامون رشد انسان برای رسیدن به نگاهی عمیق به انسان است و یا در جهت برداشتن انواع موانع رسیدن به این رشد و آگاهی است. یکی از بزرگترین این آسیب‌ها یا بیماری‌ها را می‌توانیم چرخه‌ی مسموم ذهن نام بدهیم، وقتی ذهن انسان که بایستی در جهت مشکل‌گشایی و رفع مشکل کار کند، خود به گره کوری تبدیل می‌شود. به قول مولانا: از قضا سرکنگبین صفرا نمود روغن بادام خشکی می‌فزود از هلیله قبض شد اطلاق رفت آب، اتش را مدد شد همچو نفت در این داستان که از دفتر پنجم مثنوی انتخاب شده مولانا به زبانی نمادین و به شکل تمثیل کارکرد معیوب ذهن را به ما نشان می‌دهد. و در نهایت پس از نماد سازی خود مولانا در ابیات پایانی داستان نمادگشایی می‌کند و پس از آن که ذهن را آماده کرد نکته‌ی محوری و مغز داستان را به شکلی عریان‌تر با ما در میان می‌گذارد: نفس آن گاوست و آن دشت این جهان کاو همی لاغر شود از خوف نان که چه خواهم خورد مستقبل عجب لوت فردا از کجا سازم طلب سال‌ها خوردی و کم نامد ز خوَر تر

مولانا پژوهی ابیات مثنوی چرخه ی مسموم ذهن نفیر نی

4 ماه پیش در دسته بندی هنری مدت زمان 28:19