عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفتم فصل چهارم) -۱۴ آبان ۱۴۰۱ به سمت قم می‌رفتم برای جلسه کاری، به منزل تماس گرفتم که من دارم مسیری رو میرم کاشان و اصفهان هم باید برم و کارهایی انجام بدم، قم کارم انجام نشد دوستم که در قم بود گفت: تا عصر در قم بمان گفتم: میرم و برمی گردم، در مسیر چند باری نگهداشتم و چند دقیقه قبل اتفاق، ناخودآگاه کنار زدم، با خودم گفتم برم یا نه؟ دیدم خوابم نمیاد حرکت کردم... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۴-قسمت-۷ حمید-علی‌زاده تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon