عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفدهم فصل اول) جوانی بر من خنده کرد و روح از بدنم جدا شد، روحم کنار ایستاد و جسدم روی تخت بود. پرستاران مرا روی سکوی سردخانه گذاشتند و یخ رویم ریختند... دو جوان سید را دیدم که در باغی وضو می‌گرفتند... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۱-قسمت-۱۷ حسن-ظریف تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon