عنوان: (گزیده‌ای از قسمت یازدهم فصل سوم) -آن آقا پیام‌هایی داشت که دنیا نمی‌گذاشت آنها را بشنوم. هنوز حسرت می‌خورم، توفیق را از من گرفتند چون آن صدا را نمی‌شنیدم، نگذاشتند وارد آن عرصه شوم. احتضار بدترین جاست، خودم مشکلی نداشتم و مدت‌ها وصیت‌نامه‌ام را نوشته بودم و می‌دانستم این طرف کاری ندارم. -وقتی برگشتم ندایی آمد که بگو: لَم یَشکُر المخلوق یَشکُر الخالق، نتوانستم بگویم چون از اینکه مرا نجات داده بودند ناراحت بودم. به زحمت به دکترم گفتم: من رفته بودم، برگرداندید مرا... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۳-قسمت-۱۱ مهدی-کلهر تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon