عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و سوم فصل سوم) -یاد بی‌بی خدا بیامرزم افتادم، می‌گفتم کاش اینجا بود، در ثانیه خانه‌مان بودم، مادربزرگم در آن لحظه یادم است داشت چه کار می‌کرد، در حین انجام کار آواز محلی با مضمون دلتنگی می‌خواند، می‌گفتم بی‌بی من خوبم ناراحت نباش ولی بی‌بی هم نفهمید... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۳-قسمت-۳۳ زهره-مکی‌آبادی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon