عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نوزدهم فصل دوم) -در سردخانه خودم را که دیدم گفتم: خدایا اینها مرا کجا می‌برند؟ من که زنده‌ام بارها به آنها که مرا از «آی سی یو» به سردخانه می‌بردند می‌گفتم: من زنده‌ام، ولی اصلا به حرفم توجهی نمی‌کردند. -وقتی بهوش آمدم تازه متوجه شدم من روحم جای دیگری بود جسمم آنجا (سردخانه) بود، آنجا تازه به خودم آمدم... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۲-قسمت-۱۹-بخش-۱ نقی‌-دلدار تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon