عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هجدهم فصل سوم) -دوره تخصصی بیهوشی‌ام تمام شد و بورد هم گرفتم و در دانشگاه به عنوان استادیار تدریس را شروع کردم، حدود ۲۷ سال برای رزیدنت‌ها، دانشجویان بیهوشی، اَنتِرن‌ها تدریس می‌کردم... -یادم است با اتوبوس از بیمارستان حضرت علی اصغر(ع) به منزل‌مان می‌رفتم که دیدم نمی‌توانم راه بروم انگار زیر پای من شیشه بود بعد چند ماه دیدم دستانم کاملا سِرّ شده بود درد شدیدی دست و پایم داشت، نزد پزشکان و همکاران متعددی رفتم و همکاران راهنمایی کردند که نزد رئیس بخش مغز و اعصاب بروم... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۳-قسمت-۱۸ محمد-تمدن‌رستگار تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon