این قطعه مربوط به مراسم مناجات شب شانزدهم ماه رمضان در سال 1403 مى باشد كه در حرم امام رضا (علیهالسّلام) اجرا شده است. براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، میتوانید به پايگاه اطلاعرسانی فطرس مراجعه نمایید متن شعر: مثل هرروز مادرم برخاست تا نماز و نوافلش را خواند نگهی سوی همسرش انداخت با نگاهی، غم دلش را خواند پدرم، مرد لحظههای خطر پدرم، مرد روزهای نبرد ولی این روزها، شکسته شده وای اگر بشکند غرور مرد فاطمه، یکتنه سپاه علیست تا نگوید کسی، علی تنهاست حیدری بود کار زهراییش مادر امروز، جلوهی باباست زخمها را خرید بر جانش چون برای علیست، میارزد و ستونهای مسجد شهر از ترس نفرین، هنوز میلرزد از سر صبح، صورت او را خیرهخیره نگاه میکردم چشمم از اشک، تار و چشمش را تیرهتیره نگاه میکردم بهر احقاق حقّ خود امروز در سر خود، خیال دیگر داشت زیر لب، ذکر یاعلی میگفت چادرش را که از زمین برداشت چادرش را سرش که کرد؛ انگار آسمان در حصار ماه افتاد گفت برخیز؛ دیر شد حسنم دست من را گرفت و راه افتاد بر سرش، ابر سایه میانداخت از رهش باد، خار را پس زد راه، کوتاه و ما هم آهسته مادر امّا نف