عنوان: (گزیدهای از قسمت دهم فصل سوم) -تاریکی بالاخره تمام شد. انگار باید میرفتم یه جای جدید، ایندفعه تونل بود، یه سوی نور خیلی کوچک، من به سمت این نور میدویدم، ایندفعه دیگه دست و پا از خودم میدیدم، دویدنم را حس میکردم. نور میکرون به میکرون اضافه می شد. -لذتبخشترین حسی که تا به حال داشتم دویدن به سمت نور بود، این حس خیلی خوب بود... زندگی-پس-از-زندگی عباس-موزون فصل-۳-قسمت-۱۰ عباس-واعظی تجربه-نزدیک-به-مرگ @abbas-mowzoon