داستان شیر و نخجیران در مثنوی معنوی یکی از طولانی‌ترین و پیچیده‌ترین داستان‌های این کتاب است و بخش مهمی از دفتر نخست مثنوی (که در کل 4000 بیت دارد) را به خود اختصاص داده است. این داستان بیش از 500 بیت و 6هزار کلمه را در بر می‌گیرد و به تنهایی همچون مثنوی مستقلی می‌نماید که ساختاری خودبسنده‌ و محتوایی چشمگیر و بحث‌برانگیز دارد. این داستان در نیمه‌ی نخست دفتر نخست و پس از سه داستانِ به نسبت ساده می‌آید که در آن از عشق پادشاهی به کنیزش و دشمنی پادشاهی یهودی و وزیری یهودی با دین حق (آیین مسیح) سخن به میان رفته است. داستان‌های پیش و پس از ماجرای شیر و نخجیران به نسبت ساده هستند و روندی خطی و نتیجه‌گیری‌ها و شخصیت‌پردازی‌هایی روشن دارند. داستان شیر و نخجیران، گذشته از این بافت روایی پیچیده‌تر و داستان‌های درونی‌اش، به دلیل بحث‌های بلند فلسفی و اخلاقی و تاکید راوی بر نظریه‌ی عریان و صریح نیز ویژه است. وجه تمایز دیگر این روایت با بخش‌های پیشین و پسین‌اش آن است که در آن از داستانی کاملا جانوری استفاده شده؛ یعنی بر خلاف داستان‌های پیشین و پسین، شاهان و وزیران و پیامبران، شخصیت‌های اصلی نیستند و