چرا اشک تمساح می‌ریزیم؟ همه ما گاهی در مواجهه با موقعیت‌های اجتماعی مختلف احساسات درونی خود را پنهان می‌کنیم، یا اینکه رفتاری دقیقا متضاد آن احساس انجام می‌دهیم تا دیگران از ما نرنجند یا دلی را به دست آوریم یا به مزیتی دست پیدا کنیم. این احساسات ممکن است یکی از شش احساس پایه‌ی ما یعنی شادی، غم ترس، خشم، تعجب و انزجار و یا هر احساس دیگری که در زندگی تجربه کرده‌ایم باشد. این رفتار کاربردهایی در زندگی ما دارد و گاهی در تعاملات اجتماعی می‌توان به آن دست زد اما اگر تبدیل به عادت شود آثار مخربی را بر روح و جان ما باقی می‌گذارد، به بیانی دیگر نقابی که بر چهره می‌گذاریم تا در موقعیت‌های مختلف اجتماعی مقبول باشیم، می‌تواند بار روانی زیادی بر ما تحمیل کرده و خود واقعی ما را رنجور و فرسوده کند. ما در این برنامه سعی کرده‌ایم با استفاده از داستانی مثنوی معنوی(حکایت اعرابی و سگش) به این موضوع بپردازیم. این داستان به طرز شگفت‌انگیزی با این موضوع روانشناسانه قابل انطباق است. متن داستان از نسخه‌ی استاد محمد علی موحد انتخاب شده است. میهمان: محمد حسن اعلم میزبان: محسن محمد تصویر: مَه‌سیما هاشمی ابیات