فقدان منشأ رفتار هست. این نظر فروید و نیای او بود. یعنی یک نداشتن، یک جای خالی، یک پوچی، تو رو به حرکت درمیاره تا بری و اون جای خالی رو با چیزی پُر کنی و اگه نتونی این حفره‌های تو خالی وجودت رو از اون چیزهای عبث دنیای بیرون پُر کنی دیوانه می‌شی. . منِِ پوچ می‌رم به دنبال یک پوچ دیگه تا از ضرب دو پوچ به چیزی برسم که احساس پُر بودن بهم بده و به تسکین برسم. اگه خیلی خوش شانس باشم و اون چوب پنبه گیرم بیاد و سرخالی و باز وجودم رو باهاش ببندم، به زودی یه سوراخ یه جای دیگه سرباز می‌کنه و دوباره فقدان می‌شه عامل جنبش بعدی...