اعجوبهی ربانی، چکیده و عصارهی حکمت، دریای عشق و معرفت، آموزگار نامدار عرفان، مرشد زندگیشناس، خداوندگار سخن عارفانه، خالق شاهکارهای ادبی مثنوی معنوی و دیوان غزلیات شمس، مولانا جلالالدین ملقب به خداوندگار کسی است که دنیای عشق، معرفت و عرفان را رنگ و بویی دیگر داد. عمق نگاه و توان تصرف و خلاقیت او قرنهاست راهگشای سالکان راه حقیقت و جستجوگران معنا و معرفت بوده و هست. ما در کلام مولانا با چیزی فراتر از بیان عادی بشری روبهرو میشویم. به نحوی که انگار او گویندهی این کلام نیست. وقتی در چنگال جذبهی عشق اسیر میشود و از تجربههایی بسیار حیرتانگیز سخن میگوید، دیگر بیان عادی و زبان روزمره پاسخگوی بیان آنچه در درون او میگذرد، نیست؛ لذا برای عبور از این تنگناها و محدودیتها ناخودآگاه دست به خلق استعارههایی عجیب و بدیع میزند. و در این وضعیت برای مثال خداوند را به در درون خود به شکل جنینی کِشَنده و تقاضاگر میبیند: ای تقاضاگر درون همچون جنین چون تقاضا میکنی اتمام این سهل گردان ره نما توفیق ده یا تقاضا را بهل بر ما منه چون ز مفلس زر تقاضا میکنی زر ببخشش در سِرْ ای شاه غنی بی تو ن